سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه معلم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

یه داستان از یه بازیکن دیگه

    نظر

در اوایل سرور3 از honizibadel با 10 هزار جاسوس، جاسوسی کردم.

 

در اون زمان کل ارتش یه بازیکن خوب حداکثر 30 هزار تا بود که متعاقباً حداکثر 5هزار تا جاسوس داشت.

طرف کلی ترسیده بود که من با ده هزار تا جاسوس حتما کلی سرباز دارم در صورتیکه کل ارتش من 20 هزار تا بود (با توجه به میزان جاسوس من فقط ده هزار تا ارتش هجومی داشتم)

ولی هانی زیبا دل، حدود 20 هزار تا نیروی دفاعی داشت.

طرف شروع کرد به نامه دادن که چرا دشمنی، رفاقت عزیزم، من هم که میدیدم حریف نمیشم گفتم باشه.

نتیجه گیری:

از ان نترس که های و هوی دارد از آن بترس که سر به تو دارد.

از دوستانی که همچین قضایایی رو برامون ارسال میکنند و خواننده این وبلاگ هستن متشکرم

 

ضمنا ما را بر روی این دامنه ببینید

asresahahan.com